قصیده بود ، منقش به کلک ِ بیم و امید
که " انتظار " سوالات سخت می پرسید
بگو به من که چطور است حال و احوالت :
"سکوت کرده به رنگ ِ ملافه های سپید "
قصیده هات کجایند ؟! لحظه ای برگشت –
_تبسمی و کلیدی میان در چرخید
سلام بر تو رفیق ِ" صمیمی باران "
هوای تازه "ترنم " به زندگی بخشید
در انتظار چه هستی ! بهارهمدم توست
سکوت کرده ی آرام مثل قوی سپید
کشید روی دوچشمش ملافه ای از نور
و روی شانه میان بنفشه ها خوابید
#
قصیده بود گرفتار عمر کوتاهی
بهار بود اگر چه نمی شود تمدید
و رفت تا که پرنده شود شبیه غزل :
مکاشفه به سرانجام راه خویش رسید
سید مهدی نژادهاشمی
پس لرزه های غزل...
برچسب : نویسنده : 6sabzevar-sherd بازدید : 92