جان به لب می خوائی ام , خود کرده را تدبیر نیست
دل اگر دل باشد از دنیای بی تو سیر نیست
دل اگر دل باشد اینگونه که شهرت یافته
چشم تو در مرگ و میر شهر بی تقصیر نیست
هرکسی را بهر کاری ساختند و این دل ِ-
مای بیچاره بجز پیش دل تو گیر نیست
موپریشان کردنت ای ماه تر از ماه در
رونق بازارِکار و بار بی تأثیر نیست
ساکت و سردم شبیه برکه می دانی توهم
روی خوش بی روی تو هرگز در این تقدیر نیست
کفر مُنعم می شود با دوریت , برگرد تا
چشم در چشمم برای توبه کردن دیر نیست
#سید مهدی نژادهاشمی
پس لرزه های غزل...برچسب : نویسنده : 6sabzevar-sherd بازدید : 101