شب

ساخت وبلاگ
پرسیدی از این عشق بریدم چه کشیدم 
خیر از تو و دست تو ندیدم چه کشیدم 
باتو هوس ِاوج گرفتن به دلم بود 
درخویش تنیدم نپریدم چه کشیدم 
از بازی این روز و شب ِروشن و تیره 
از بخت شب و موی سپیدم چه کشیدم 
تا قله رسیدی و مَنِ بی نفس آخر 
از دامن تو دست کشیدم چه کشیدم 
گفتی که تو عاشق شده ای با غم ِبسیار 
لب بر لب انکار گزیدم چه کشیدم 
دیوانه ی شاعر شدم و طعنه ی جانسوز 
از دشمن و از دوست شنیدم چه کشیدم 
بگذاشت زمین هرکه غمی داشت فروشی 
آنرا مَنِ بیچاره خریدم چه کشیدم 
#
یک منظره از صبح دلم خواست , ندیدی 
مثل ِدَر ِ بی هیچ کلیدم چه کشیدم 
#سید_مهدی_نژاد_هاشمی 
@poemnezhadhashemi
پس لرزه های غزل...
ما را در سایت پس لرزه های غزل دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sabzevar-sherd بازدید : 52 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 23:33