جولان گرفته ماتم ِاز دست رفتنت
باید چه کرد با غم ِ از دست رفتنت
عادت نکرده ساحل طوفانی دلم
بر ضربه های محکم از دست رفتنت
تسخیر کرده است مرا دردو در دلم
کوبانده است پرچم از دست رفتنت
سال نو است و مانده دلم در میان این
تقویم های مبهم از دست رفتنت
از این نفس کشیدن ِبی تو کلافه ام
می سوزم آخر از دم ِاز دست رفتنت
در من , مسیح ِتو, متولد نمی شود
خشکیده است مریم از دست رفتنت
بال پریدن از قفس تنگ نیست در _
حال و هوای درهم از دست رفتنت
زنگار بسته آینه ی انتظار من
از بس شده ست همدم از دست رفتنت
#
دیگر به یمن ِمعجزه هم وا نمی شود
این قفل های مَحرم ِ از دست رفتنت
بر باد رفته است دلی بی قرار که _
هرگز نبود آدم ِ از دست رفتنت
#سید_مهدی_نژاد_هاشمی
@poemnezhadhashemi
پس لرزه های غزل...
ما را در سایت پس لرزه های غزل دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 6sabzevar-sherd بازدید : 123 تاريخ : شنبه 21 اسفند 1395 ساعت: 18:13